- خنبک زدن
- تنبک زدن، دست زدن و اظهار شادمانی کردن
معنی خنبک زدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جستن خیز برداشتن، چمباتمه زدن
نواختن تنبک که یکی از آلات موسیقی ضربی است
سرپا نشستن، چمباتمه زدن
سرپانشستن
حلقه زدن
خندیدن
بیرون کردن پنبه از تخم حلاجی کردن پنبه ندف، پر کردن پنبه در چیزی
دور خود حلقه زدن مانند حلقه زدن مار
نوعی جست زدن جانوران (آهو اسب و غیره) گنبدی کردن طاق زدن: چو جولان کند هست کوه روان چو گنبد زند گنبد اخضر است. (معزی)
خشکش زد. مات و مبهوت ماند (بسبب تعحب)
تنبک زدن، دست زدن و اظهار شادمانی کردن
Peck, Tip
bicar, dar um conselho
picotear, dar un consejo
dziobać, dawać radę
клевать , дать совет
клювати , давати пораду
pikken, advies geven
picken, einen Rat geben
picorer, donner un conseil
beccare, dare un consiglio
चोंच मारना , सलाह देना
ঠোকর মারা , পরামর্শ দেওয়া
mematuk, memberi saran
gagalamak, tavsiye etmek
쪼다 , 조언하다
kuchunguza kwa mdomo, kutoa ushauri
啄 , 提示
つつく , アドバイスをする
לנקר , לתת עצה
จิก , ให้คำแนะนำ
نقر , نصح